به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه ایران، هرچند حیات وحش کشور حال و روز خوشی ندارد اما باغ وحشهای بسیاری امروزه پررونقتر از قبل تبدیل به حیاط خلوت افراد مرفهی شده که برای سرگرمی خود و اطرافیانشان دست به ایجاد باغ وحشهای خانگی و خصوصی زده اند؛ مثل باغ وحش خمینیشهر، باغ وحش بوشهر یا مثل همه باغوحشهای خصوصی که در داخل شهرها یا اطراف آن از دیدهها پنهان است تا زمانی که حیوانی راه مفری پیدا کند برای خلاصی.
بسیاری از کارشناسان و فعالان حقوق حیوانات معتقدند عمده صاحبان این باغ وحشها افراد متمولی هستند که میل به تفاخر و حس قدرتنمایی در آنها بیشتر از حس انساندوستی است، افرادی که عمدتاً با اتصال به افراد ذینفوذ و کسب ثروت به مرز جنونآمیزی از فخرفروشی رسیدهاند.
رتبهبندی مصائب محیط زیست
گسترش روزافزون باغ وحشهای خانگی و خصوصی موضوعی است که بسیاری از کارشناسان و فعالان حقوق حیوانات به آن انتقاد دارند؛ اما یک کنشگر محیط زیست معتقد است که این موضوع در مقابل دیگر مصائب محیط زیست موضوع جدی و حادی برای محیط زیست محسوب نمیشود.
به اعتقاد عبدالرضا باقری، مسأله اصلی محیط زیست نبود قانون و یا عدم اجرای صحیح قانون است.
او میگوید که سالها پیگیر مسأله قاچاق حیوانات حیات وحش بوده و با اطمینان میگوید که متولی اصلی مقابله با قاچاق حیات وحش، سازمان محیط زیست نیست. متولی آن ستاد مبارزه با قاچاق کالا است. این ستاد تأسیس شده برای مبارزه با قاچاق؛ قاچاق همه چیز اما در بخش قاچاق حیات وحش مسئولیت صرفاً بر عهده محیط زیست گذاشته شده است.
تدوین قانون مدون
باقری راهکار جلوگیری از قاچاق حیات وحش وحل این مسأله را نیازمند سازوکاری میداند که توسط سازمان محیط زیست، ستاد مبارزه با مواد مخدر و قاچاق کالا و احیاناً شهرداریهای بزرگ مثل شهرداری تهران وضع و طراحی شود بهگونهای که ضمانت اجرایی داشته باشند.او دلیل بیتفاوتی محیط زیست به پدیده باغ وحشهای خصوصی را با این مثال ادامه میدهد: به عنوان مثال جریمه زندهگیری یا شکار یوزپلنگ 250 میلیون تومان است که در صورت کشف به خزانه کل کشور واریز میشود. در حالی که محیط زیست در این زمینه، محیطبانهایش آزار دیده و شهید، درگیر دادسرا و جریمههای سنگین شدهاند و مسائل دیگر، هزینهای جز حقالکشف ناچیز دریافت نمیکنند. به همین جهت در این زمینه عقبنشینی میکنند.
این کنشگر محیط زیست درخصوص نبود مقررات سنگین در موضوع قاچاق و شکار حیات وحش میگوید: داستان حیات وحش و محیط زیست برای مسئولان محلی از اعراب ندارد و محیط زیست را چرخ پنجم گاری میبینند که نشان دهنده این است که محیط زیست اولویت نیست. نمونه آن تخلفاتی است که درباغ وحشهای باراجین یا صفادشت صورت میگیرد اما قانون و ارادهای برای بازگرداندن حیوان قاچاق شده به مبدأ وجود ندارد.
پارک وحش یا باغ وحش؟
یک جراح دامپزشک نیز که مخالف نگهداری غیرمتعارف حیوانات حیات وحش در منزل یا ویلای شخصی است؛ میگوید: حیوانات وحشی باید در طبیعت زندگی کنند و بهترین مکان برای آنها پارکهای وحش است نه باغ وحش.به گفته هومن ملوکپور، امروزه در اکثر مناطق دنیا، دیگر باغ وحش تأسیس نمیشود بلکه پارک وحش ایجاد میکنند و اگر انسانها دوست دارند حیوانات را تماشا کنند به پارکها میروند و از داخل قفس و خودروی حفاظدار حیوانات را تماشا میکنند.
این دامپزشک از سوی دیگر با اشاره به اینکه برخی افراد از حیوانات وحشی (اگزوتیک) به عنوان حیوان خانگی نگهداری میکنند و بعد از مدتی دچار مشکلات عدیده میشوند میگوید: بسیار کار اشتباهی است زیرا زیستگاه حیوانات وحشی در اکوسیستم و زیستگاه طبیعی خود است. متأسفانه در کشور درخصوص حیوانات خانگی با قوانین مشکل داریم چه رسد به حیوانات اگزوتیک و وحشی.
در برخی کشورهای اروپایی یا امریکایی نیز برای نگهداری از حیوانات در معرض خطر انقراض یا حیواناتی که برای انسان از نظر بیماری یا آسیب فیزیکی خطری داشته باشند قوانین سفت و سختی وجود دارد.ملوکپور به خلأ قانونی در زمینه نگهداری و حمل و نقل حیوانات خانگی میگوید: توصیه من به مسئولان این است که قانون مدونی برای نگهداری و حملونقل حیوانات خانگی تدوین کنند.
اینکه حق نگهداری از چه حیواناتی را داریم و چه نوع حیواناتی را نداریم. متأسفانه هر ارگانی ساز خودش را میزند و نظرات خاص خود را دارد و اعمال میکند. از دامپزشکی، محیط زیست، مجلس و دولت همگی خود را محق میدانند. در صورت وجود یک قانون مدون و معین، از انقراض بسیاری از حیوانات جلوگیری خواهد شد.
وقتی زخم کهنه سر باز میکند
یک فعال حقوق حیوانات معتقد است باغ وحشهای خصوصی زیاد است اما بهصورت پنهانی و هیچ وقت بهصورت عیان نبوده و آماری از تعداد آنها وجود ندارد.علی کشمیری، به نمونههای بسیاری اشاره میکند؛ نمونههایی که منشأ و سرچشمه آنها چیزی جز قاچاق و وجود باغ وحشهای خصوصی و خانگی نیست: زمانی متوجه این موضوع میشویم که در قائمشهر یک پلنگ وسط شهر دیده میشود و آن زمان است که این زخم کهنه سر باز میکند.
یا وقتی که نماینده دادستان در پرونده محاکمه حسن رعیت به باغ وحش خصوصی ایشان اشاره میکند. بنابراین اینها مواردی است که فاش میشود و اگر رسانهای نشود هیچکس به اهمیت آن پی نمیبرد و کماکان زیر پوست شهر به فعالیت خود ادامه میدهند.اما مسأله اصلی از دید این فعال حقوق حیوانات، چیزی دیگری است: مسأله اصلی آنجاست که سیاستها به گونهای است که مشوق ایجاد باغ وحش خصوصی و به گونهای است که افراد به این سمت سوق داده میشوند.
طرح تکثیر پستانداران وحشی
در پرتال سازمان محیط زیست، دستورالعملی وجود دارد به نام «طرح تکثیر پستانداران وحشی در اسارت مصوب 1391». در این دستورالعمل به حداقلها اشاره شده است و کسی که شرایط آن را داشته باشد میتواند وارد این عرصه شده و متقاضی احداث باغ وحش خصوصی باشد. نامش را گذاشتهاند «پرورش پستانداران در اسارت»؛ اما کشمیری اعتقاد دارد در حقیقت همان «باغ وحش خصوصی» است. این کارشناس با بیان این مطلب به ماجرای نگهداری از ببر در بوشهر اشاره میکند.
در بوشهر یک نفر تمایل داشت که از ببر نگهداری کند، مجوز باغ وحش خانگی گرفت. در پی این ماجرا مدیرکل محیط زیست بوشهر در رسانهها اعلام کرد که این شخص با هدف پرورش و صادرات ببر به این فعالیت پرداخته است، در حالیکه واقعیت ماجرا علاقه فرد به نگهداری از ببر و این گونه خاص بود. در مورد باغ وحش خصوصی که در خمینیشهر کشف شد نیز اگر مالک آن از قوانین اطلاعاتی داشت چه بسا که او هم مجوز میگرفت و فعالیتش از حالت غیرقانونی خارج میشد.
«نه» به باغ وحش
کشمیری باغ وحشهای خصوصی رابه دو دلیل آسیبزا میداند و میگوید: «اول باعث جدا شدن گونههای بومی و مولد از طبیعت میشوند. کسی که نوزاد پلنگ، خرس یا علفخواران را از والدینش جدا میکند نهتنها یک گونه را از چرخه حیات حذف میکند بلکه از آنجا که حیوان حذف شده میتوانست زادآور باشد عملاً یک حلقه از زنجیره زادآوری در طبیعت را قطع کرده است.
حالت دوم از نظر او رها کردن حیوانات غیربومی در طبیعت است: این موضوع بشدت به طبیعت و محیط زیست آسیب وارد میکند. شخصی که نوزاد میمون یا راکون را در خانه نگهداری میکند، این حیوان بعد از بزرگ شدن غیرقابل کنترل میشود و مالک حیوان برای رهایی از آن و دوری از بیماری مشترک، معمولاً اشتباه دیگری را مرتکب شده و حیوان را در جنگل یا سایر زیستگاهها رها میکند. اتفاقی که در جنگلهای شمال بارها افتاده است.
از زندگی تا تاکسیدرمی
این فعال حقوق حیوانات چرخهای که افراد را به سمت خرید حیوانات وحشی و راهاندازی مجموعههای خصوصی سوق میدهد را در هفت گام یک فرایند توصیف میکند: در تمام این هفت مرحله برای افرادی که پشت صحنه هستند و بازیگردانهای واقعی که هرگز دیده نمیشوند و فقط ردپای آنها وجود دارد، منفعت مادی دارد.
او قدم نخست و شروع کار را در عکاسی یا آتلیه حیات وحش میداند: در یک عکاسی، تاکسیدرمی یک حیوان وجود دارد که در کنار آن یا با پوشیدن پوست حیوانی مانند پلنگ، مراجعین عکسی متفاوت میگیرند. این مرحله برای افرادی است که تاکسیدرمی یا هدمانت و آتلیه حیات وحش دارند، درآمدزاست. مرحله دوم تماشای معرکهگیری با حیوانات در باغ وحشها است.
باغ وحشهای صفادشت، باراجین، شیراز و بابلسر، نمونههای کاملی برای مرحله سوم هستند که تماشاچیان علاقهمند را به باغ وحش دعوت کنند و با لمس و بغل کردن حیوان پول خوبی نصیب صاحبان باغ وحش کنند.کشمیری در ادامه تأکید میکند که اکنون این فرد کاملاً آماده شده که در کنار حیوانات زندگی متفاوت و خاص خود را تجربه کند و به دنبال فخر فروختن باشد: مرحله چهارم خرید حیوانات است: در تمام این مراحل افرادی هستند که نفع مادی میبرند.
فروش حیوان هم یکی از این مراحل است که به عنوان مثال هر نوزاد ببر بسته به شرایط تا قیمت 200 میلیون تومان هم فروخته میشود. یعنی اگر یک فرد سه قلاده ببر نگهداری کند ، دست کم 600 میلیون تومان پول پرداخت کرده است و این همان چرخه پولساز است که از آن نام میبریم.
گام پنجم که کشمیری به آن اشاره میکند استخدام مربی برای آموزش حیوان خریداری شده است. یعنی شخص حیوان را خریداری کرده، اما رفتار با آن را نمیداند بنابراین برای رفع این نیاز به راهنمایی و آموزش احتیاج دارد، در این مرحله افرادی هستند که خود را مربی حیات وحش معرفی کرده و با دریافت پول کار آموزش را به عهده میگیرند.
او ادامه میدهد: نگهداری و مراقبت از حیوان مرحله ششم است که در کنار آموزش مربیها، افرادی هستند که مکملهای غذایی برای حیوانات میفروشند، دامپزشکانی هم هستند که در محل به ویزیت حیوانات میروند و... در همه این موارد هزینههای زیادی پرداخت میشود. برای همه این افراد چه در صحنه و چه در پشت صحنه، حیوانات درآمدزا هستند.
به گفته وی، مرحله هفتم و پایانی مرگ حیوان است که به علت بیماری یا کهولت سن حیوان تلف شده و گاهی نیز فرد مالک حیوان را یوتانایز میکند.
در این مرحله حیوان تاکسیدرمی شده و تاکسیدرمی حیوانی مانند شیر بسته به کیفیت کار تا 200 میلیون تومان قیمت دارد که بعد از تاکسیدرمی، به مشتریان خاص یا همان عکاسان که در گام اول وجود داشتند فروخته میشوند. این چرخه یک سیکل بسته است که دوباره بعد از مرحله هفت وارد مرحله یک میشود. چرخهای بیپایان و پولزا.
آیا گردانندگان این چرخه یک مافیا تشکیل میدهند؟ کشمیری میگوید:برخی قوانین طوری نوشته شده که منافع عدهای حفظ شود نه منافع حیوانات یا محیط زیست و بیشتر منافع صاحبان باغ وحشها حفظ میشود.او در پایان میگوید: در 5 سال اخیر با وجود تخلفات عدیدهای که باغ وحشها داشتند حتی با یک باغ وحش به صورت قانونی برخورد نشده است. در ایران حدود 73 باغ پرندگان و باغ وحش رســـمی داریـــم.
بسیاری از کارشناسان و فعالان حقوق حیوانات، عمده صاحبان این باغ وحشها را افراد متمولی میدانند که میل به تفاخر و حس قدرتنمایی در آنها بیشتر از حس انساندوستی است، افرادی که عمدتاً با اتصال به قدرت و ثروت به مرز جنونآمیزی از فخر فروشی رسیدهاند.
نظر شما